بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 154
کل بازدید : 45089
کل یادداشتها ها : 179
تروریستها به بزرگترین تشکیلات تولید نفت دنیا در جنوب عربستان سعودی حمله کردهاند و متعاقب آن، قیمت جهانی نفت سر به فلک کشیده است: روسای جمهور دیگر کشورها چه باید بکند؟
در هفته گذشته، گروهی از مقامات دولتی سابق ایالات متحده، افسران بلندپایه نظامی و کارشناسان اقتصادی، در یک جلسه سه ساعته انتخابهای ممکن برای امریکا را در صورت بروز این واقعه فرضی (و در عین حال واقعی) بررسی کردند. در میانه اتاق جنگی که در سالن هتلی در واشینگتن تشکیل و با نمایشگرهای بزرگ احاطه شده بود، اعضای گروه به نتیجهای غمانگیز رسیدند: در کوتاه مدت، راهحلهای چندانی برای مقابله با یک بحران انرژی وجود ندارد.
استفن هدلی، در مقام مشاور امنیت ملی دولت جرج دبلیو بوش، میپرسد: «چه شد که ما اجازه دادیم چنین وضعی رخ دهد؟ رئیسجمهور چگونه به این پرسش پاسخ میدهد که ما که در بیست سال گذشته خبر از وابستگی خود به نفت داشتیم، و همه هم در مورد استقلال انرژی حرف میزدند، چرا به این نقطه رسیدهایم؟»
مطرح شدن این سوال، هدف اصلی شبیهسازی موج ضربه نفت است که توسط یک گروه مشاوره غیرانتفاعی به نام «ایمنی انرژی آینده امریکا» یا SAFE ترتیب داده شده ؛ ترکیبی از نظامیهای بازنشسته و مدیران تجاری که در نظر دارند انرژی را در حد یک مسئله امنیت ملی برای این کشور، مطرح کنند.
گروه SAFE با تکیه بر تجربیات واقعی اعضای نظامی خود در بازی جنگ، از زمان راهاندازی گروه در سال 2005 / 1384 تاکنون، چندینبار شبیهسازیهای موج ضربه نفت را ترتیب داده، ولی آنگونه که رابی دیاموند رئیس گروه به حضار یادآوری کرد، در آن زمان، قیمت نفت 60 دلار بود و نه 100 دلار کنونی. به گفته او: «بدبختانه، اکنون خیلی سادهتر از سال 2005 / 1384 میتوان سناریوی بحران را بازنویسی کرد.»
شکاف در شبکه امنیتی عربستان
طبیعتا رخدادهای واقعی که به برآورد موج ضربه در سال جاری کمک کردند، «بهار عربی» و بحران لیبی بود که در جریان آنها قیمتهای نفت به بالاترین سطح خود از زمان رکود اقتصادی دو سال گذشته رسیده است. به رغم تغییرات فاحش در مدیترانه و حذف نفت لیبی از بازار، دنیا دچار نقصان جدی عرضه نفت به بازار نشده است. تنها دلیل اینکه بازار تعادل خود را از دست نداد، اعتماد بازار به کشوری با ظرفیت آزاد تولید نفت بود؛ عربستان سعودی که در صورت نیاز میتواند چندین میلیون بشکه نفت خام بیشتر از میزان فعلی تولید کند.
در نتیجه شبیهسازی موج ضربه نفت به طور طبیعی بازیگران دولتی را وا میدارد انتخابهایی را که به هر نحوی شبکه امنیتی عربستان را تضعیف کند، حذف کنند؛ به ویژه با تصور آنچه بعد از یک حمله مستقیم به تاسیسات عظیم نفتی عبقیق ممکن است رخ دهد. (عبقیق جایی بود که یک حمله تروریستی واقعی در سال 2006 / 1385 رخ داد و سبب جهش ناگهانی قیمت نفت شد).
در حالی که نمایشگرهای ویدیویی احاطهکننده حاضران در سالن هشدار میدادند که قیمتهای بنزین به 1.58 دلار در هر لیتر خواهد رسید؛ تقریبا 70 درصد بیش از قیمت کنونی؛ اولین انتخاب روی میز آزاد کردن ذخایر استراتژیک نفت بود. ولی بازیگران به این نکته اشاره کردند که این ذخایر هماینک نیز توسط دولت اوباما و در اقدامی هماهنگ با اتحادیه اروپا به عنوان محرک رشد اقتصادی در حال عرضه به بازار هستند.
استوارت آیزنشتات که نقش وزیر خزانهداری را بازی میکرد، با توجه به تجربه پیشین خود در مقام معاون وزیر در دولت کلینتون و مشاور عالی سیاستهای داخلی در دولت جیمی کارتر در جریان بحران نفت در دهه 1970 / 1350 گفت: «هر چه بیشتر از آنها استفاده کنید، ارزش کمتری برای کاهش قیمت خواهند داشت. استفاده از این ذخایر در جریان بحران کنونی لیبی، عملا از ارزش آن کاسته است، استفاده مجدد از آنها، تا زمانی که یک حالت اضطراری واقعی رخ ندهد (کاهش جدی عرضه نفت به بازار) تنها باعث کاهش بیشتر ارزش آن خواهد شد».
آری فلشر سخنگوی سابق کاخ سفید که نقش مشاور رئیسجمهور ایالات متحده را بازی میکرد، ایدههایی برای افزایش تولید نفت ارائه کرد که جرج بوش رئیسجمهور سابق ایالات متحده نیز از حامیان آن بود؛ ولی نتوانست حمایت کنگره را برای این کار جلب کند؛ از جمله این ایدهها، صدور اجازه حفاری در پناهگاه ملی حیات وحش قطبی در آلاسکا بود.
فلشر میگوید: «یا درهای امریکا را باز کنید و سرزمینهایی را که تا پیش از این ممنوعه بودند در اختیار بگیرید: جاهایی مانند پناهگاه ملی حیات وحش قطبی، نفت ساحلی، نفت ملی و از آنها استفاده کنید ... یا اینکه در جهت عکس پیش بروید و یک بار برای همیشه آمریکا را سبز کنید. در پیشگاه تاریخ، انجام هر کاری غیر از این دو، تنها خود فریبی است».
ولی هادلی این وضعیت دوقطبی را نمیپذیرد و خطاب به فلشر میگوید: «آری، تو این دو را کاملا در مقابل هم قرار میدهی. بگذار از وزیر انرژی بپرسیم، آیا این دو در تضاد با هم هستند، یا میتوانند مکمل هم باشند؟»
خرید باطری
جان هافمایستر، رئیس قبلی شرکت نفتی شل که نقش وزیر انرژی را بازی میکرد، اشاره کرد که تلاش برای طرح یک سیاست انرژی بلندمدت، با رفع یک بحران آنی تفاوت دارد: «ما یک نیاز کوتاهمدت و میانمدت داریم که تنها با هیدروکربن بیشتر میتوان آن را رفع کرد. با وجود خودروهایی که داریم، هیچ کس از فردا به دنبال خرید باطری نمیرود، چون خودروی متناسب با آن موجود نیست. ما هم باید منابع کافی برای نیاز 10 تا 15 سال آینده به هیدروکربن را فراهم کنیم و هم راهی برای اقتصاد سبز ایجاد کنیم».
با محدود بودن انتخابهای کوتاهمدت، کابینه فرضی به عنوان یک راه حل درازمدت، به همان استراتژی رسید که SAFE از آن پشتیبانی میکند: استفاده بیشتر از نفت تولیدی داخل امریکا به عنوان چاره موقت و تولید خودروهای برقی برای کاهش وابستگی به نفت.
جاستین کیچ، سخنگوی SAFE پیش از شبیهسازی و در یک مصاحبه گفت: «بهترین راه برای ایمن کردن اقتصاد و انتخابهای امنیت ملی، قطع ارتباط بین حملونقل و نفت است. وقتی مردم میگویند که ما نیاز به انرژی خورشیدی و بادی بیشتر و ذغال سنگ بیشتر برای کاهش وابستگی به نفت وارداتی داریم، این نفت برای حملونقل استفاده میشود. برای تولید برق، از دیگر منابع استفاده میشود. تنها راه ممکن این است که حملونقل را به شبکه برق متصل کنیم».
در حقیقت، حرکت به سوی خودروهای برقی سالها به طول میانجامد. این یک راهحل برای بحران ناشی از کاهش آنی تولید نفت در زمان حال نیست. ولی همانگونه که هادلی در پایان شبیهسازی گفت، تنها تفکر بلندمدت است که میتواند راهحلهای بیشتری را در کوتاهمدت برای حل یک بحران انرژی پیدا کند.
«رئیسجمهور ایالات متحده باید کار جسورانهای انجام دهد؛ این چالشی جدی برای رهبری وی است، این برای او یک فرصت است و ما باید تبدیل به زرادخانه انرژی شویم، ولی به عنوان بخشی از این پیشگامی، ما باید یک نقشه جامع انرژی وضع کنیم».
منبع: نشنالجئوگرافیک، ترجمه: مجید جویا